تشخیص و درمان اختلال دو قطبی میتواند سخت و چالشبرانگیز باشد؛ اما مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی برای افرادی که به این بیماری مبتلا هستند و همچنین، اطرافیان آنها بسیار مهم است.
در این مقاله، علائم، علل و روشهای درمانی اختلال دو قطبی را بررسی خواهیم کرد. این مطلب جنبه آموزشی و اطلاع رسانی دارد، در صورت مشکل به دکتر روانشناس و دکتر روانپزشک مراجعه کنید.
علت اختلال دو قطبی چیست؟
اختلال دو قطبی که به آن افسردگی شیدایی با مانیک دپرشن (manic depression) هم گفته میشود، یک بیماری روانی است که تغییرات شدیدی را در خلق و خوی ایجاد کرده و سبب تغییراتی در خواب، انرژی، تفکر و رفتار بیمار میشود.
افرادی که مبتلا به اختلال دو قطبی هستند دورههایی را تجربه میکنند که در آن احساس شادی و انرژی بیش از حد میکنند و دورههای دیگر که احساس غمگینی، ناامیدی و تنبلی دارند. در بین این دورهها، آنها معمولا احساس طبیعیبودن میکنند. در اینجا میتوان بالا و پایینهای خلقی را بهعنوان دو «قطب» خلق و خوی در نظر گرفت؛ بههمین دلیل است هم به این بیماری اختلال «دو قطبی» میگویند.
کلمه «مانیک» (manic ) زمانهایی را توصیف میکند که فرد مبتلا، بیش از حد هیجان زده است و احساس اعتماد به نفس بالایی میکند. این احساسات میتواند باعث تحریکپذیری و تصمیمگیریهای تکانشی یا بیپروا باشد. حدود نیمی از افراد در دوران شیدایی دچار هذیان (باورکردن چیزهایی که درست نیستند و نمیتوان از آنها صحبت کرد) یا توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند) میشوند.
«هیپومانیا» (Hypomania) علائم خفیفتری از شیدایی است که در آن فردی هذیان یا توهم ندارد و دو قطب ایجاد شده در زندگی او سبب مشکلات زیادی نمیشود.
کلمه «افسردگی» (depression) به مواقعی اشاره میکند که فرد احساس غمگینی یا افسردگی زیادی دارد. این علائم همان علائمی است که در اختلال افسردگی اساسی یا «افسردگی بالینی» (clinical depression) توصیف شده است. اما در افسردگی دائمی، فرد هرگز دورههای مانیا یا هیپومانیا را تجربه نمیکند.
اکثر افراد مبتلا به اختلال دو قطبی زمان بیشتری علائم افسردگی دارند و زمان کمتری علائم مانیک یا هیپومانیا را تجربه میکنند.
انواع اختلال دو قطبی
انواع مختلف اختلال دو قطبی بر اساس شدت و طول مدتِ خلق و خویِ تغییر یافته است.
اختلال دو قطبی I
اختلال دو قطبی I با حداقل یک دوره مانیک یا دوره مختلط و یک یا چند دوره افسردگی اساسی مشخص میشود. هر دوره حداقل یک هفته طول میکشد اما ممکن است ماهها ادامه داشته باشد. اختلال دو قطبی I شدیدترین شکل این بیماری است.
اختلال دو قطبی II
اختلال دو قطبی II بیشتر با دورههای افسردگی که گاهبهگاه با دورههای هیپومانیک همراه میشود، مشخص میگردد. دورههای هیپومانیک خفیفتر از دورههای شیدایی هستند، اما همچنان میتوانند عملکرد فرد را مختل کنند. بین دورهها، ممکن است دورههایی از عملکرد طبیعی وجود داشته باشد. خطر خودکشی برای این نوع اختلال دو قطبی زیاد است.
اختلال سیکلوتیمیک (Cyclothymic disorder)
اختلال سیکلوتیمیک با خلق و خوی نوسانی مزمن شامل دورههای هیپومانیا و افسردگی مشخص میشود. دورههای علائم افسردگی و هیپومانیک کوتاهتر و شدیدتر هستند و با دورههای خلق طبیعی از هم جدا میشوند.
با این حال، این نوسانات خلقی میتواند زندگی افراد را مختل کند و هرج و مرج ایجاد کند؛ زیرا ممکن است فرد یک روز احساس کند در بالای دنیا قرار دارد و روز بعد احساس افسردگی و ناامیدی کند.
برخی از افراد مبتلا به سیکلوتیمیا بهشکل شدیدتری از بیماری دو قطبی مبتلا میشوند؛ در حالی که برای برخی دیگر، این بیماری بهعنوان یک بیماری مزمن (مداوم) ادامه مییابد.
اپیزودهای مختلط (Mixed episodes)
اپیزودهای مختلط مواردی هستند که در آن فرد بهطور همزمان ویژگیهای شیدایی و افسردگی را دارد. بهعنوان مثال، یک فرد ممکن است تحریکپذیری و بیقراری شیدایی را همراه با افسردگی و تحریکپذیری تجربه کند. این ترکیبی از انرژی، بیقراری و افسردگی، یک اپیزود مختلط است که احتمال خودکشی را بسیار زیاد میکند.
برخی از افراد، علائم یک دوره شیدایی و یک دوره افسردگی اساسی را تجربه میکنند، اما علائم آنها در انواع فوقالذکر اختلال دو قطبی نمیگنجد. بهعنوان مثال، فردی که مرتبا بین دورههای شیدایی و افسردگی جابهجا میشود، در زمره این نوع اختلال دو قطبی قرار دارد.
علائم اختلال دو قطبی
در اختلال دو قطبی، دورههای افسردگی و شیدایی از یک الگوی مشخص پیروی نمیکنند. ممکن است شخصی قبل از اینکه بهحالت مخالف تغییر وضعیت دهد، چندین بار حالت خلقی یکسان (افسرده یا شیدایی) را احساس کند. این اپیزودها در طی چند هفته، ماه و گاهی حتی سالها اتفاق میافتد. برای مثال ممکن است یک فرد در چندین ماه بدون اینکه حالت افسردگی داشته باشد، در حالت مانیک باشد یا برعکس.
شدت علائم هم از فردی به فرد دیگر متفاوت است و همچنین، ممکن است در طول زمان تغییر کند.
علائم شیدایی یا مانیک
فرد مبتلا در دوره شیدایی علامتهای زیر را دارد:
- خلق و خوی بالا یا تحریکپذیری
- افزایش انرژی و کاهش نیاز به خواب
- صحبت بیش از حد و افکار مسابقهای
- بزرگنمایی تواناییهای خود یا اعتماد به نفش بیش از حد
- رفتار تکانشی و تصمیمگیری ضعیف
- درگیرشدن در فعالیتهای مخاطرهآمیز
- تمایل غیر عادی و زیاد به رابطه جنسی
علائم اپیزودهای افسردگی
علائم اپیزودهای افسردگی این بیماری شامل موارد زیر است:
- غم و اندوه مداوم یا بدخلقی
- از دستدادن علاقه یا لذت به فعالیت
- تغییر در اشتها یا وزن
- اختلالات خواب، بیخوابی یا پرخوابی
- خستگی یا از دست دادن انرژی
- احساس بیارزشی یا احساس گناه بیش از حد
- مشکل در تمرکز یا تصمیمگیری
- افکار مرگ یا خودکشی
علائم اپیزودهای هیپومانیک
علائم اپیزودهای هیپومانیک شامل موارد زیر است:
- مشابه دورههای شیدایی اما با شدت کمتر
- افزایش خلاقیت و بهرهوری
- خلقو.خوی بالا بدون اختلال شدید در عملکرد روزانه
اپیزودهای ترکیبی
در اپیزودها ترکیبی هر دو سری علائم با هم دیده میشوند:
- وجود همزمان علائم شیدایی و افسردگی
- آشفتگی، تحریکپذیری و افکار مسابقهای همراه با احساس غم و اندوه
تشخیص اختلال دو قطبی
تشخیص اختلال دو قطبی نیاز به یک ارزیابی کامل توسط متخصص سلامت روان (معمولا روانپزشک) دارد. فرآیند تشخیص شامل ارزیابی کامل علائم فرد، سابقه پزشکی و… دارد. گاهی نیز لازم است برای تایید مشکل، بیمار به متخصص دیگری ارجاع داده شود.
در این قسمت از مقاله، روند تشخیص اختلال دو قطبی را مرور میکنیم.
ارزیابی بالینی (Clinical Assessment)
مرحله اولیه تشخیص شامل صحبتکردن در مورد علائم فرد، مدت زمان آنها و هرگونه اختلال مرتبط در عملکرد روزانه است. پزشک هم دورههای شیدایی/هیپومانی و هم دورههای افسردگی را بررسی میکند.
تاریخچه پزشکی (Medical History)
جمعآوری تاریخچه پزشکی دقیق برای رد سایر بیماریها که ممکن است علائم دو قطبی را تقلید کنند، بسیار مهم است. برخی از مشکلات پزشکی یا داروها میتوانند بر خلق و خوی فرد تأثیر بگذارند. بههمین دلیل لازم است پزشک همه اطلاعات را درباره سلامتی فرد جمعآوری کند.
تاریخچه روانپزشکی (Psychiatric History)
بررسی تاریخچه روانپزشکی فرد به شناسایی هرگونه دوره قبلی اختلال خلقی، پاسخهای درمانی و سابقه خانوادگی اختلالات خلقی کمک میکند. اختلال دو قطبی اغلب دارای یک جزء ژنتیکی است. به.عبارت دیگر، افرادی که به این مشکل مبتلا میشوند، معمولا زمینه ژنتیکی دارند.
نمودارهای خلقی و خاطرات (Mood Charts and Diaries)
نگهداشتن نمودارهای خلقی یا یادداشتهای روزانه میتواند به افراد در ردیابی نوسانات خلقی روزانه، الگوهای خواب، سطح انرژی و هرگونه رویداد محرک کمک کند. این ابزارها بینشهای ارزشمندی را برای پزشکان فراهم میکند. بهعبارت دیگر، گاهی پزشک از بیمار میخواهد که سطح انرژی خود و علائم را در یک جدول یادداشت کرده و یا در یک دفتر خاطرات بنویسد.
مصاحبههای بالینی ساختاریافته
متخصصان سلامت روان ممکن است از مصاحبههای بالینی استانداردشده، مانند مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-5 (SCID) برای ارزیابی سیستماتیک علائم و اطمینان از ثبات در فرآیند تشخیصی استفاده کنند.
معیارهای تشخیصی
اختلال دو قطبی بر اساس معیارهای مشخصی که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) مشخص شده است، تشخیص داده میشود. برای تشخیص، بیمار باید حداقل یک دوره شیدایی یا هیپومانیک را همراه با دورههای افسردگی تجربه کرده باشد.
معاینه فیزیکی و آزمایشات
اگرچه هیچ آزمایش خاصی برای اختلال دو قطبی وجود ندارد، ممکن است معاینه فیزیکی و آزمایشهای خاصی برای رد سایر بیماریهای پزشکی انجام شود.
هنگامی که ارزیابی بهطور کامل انجام شد، روانپزشک میتواند مشکل را تشخیص داده و یک برنامه درمانی مناسب، که ممکن است شامل دارو، رواندرمانی، و مداخلات سبک زندگی باشد، تدوین کند.
تشخیصهای افتراقی
اختلال دو قطبی باید از سایر بیماریهای سلامت روان مانند اختلال افسردگی اساسی، اختلال اسکیزوافکتیو و اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) متمایز شود. برخی از بیماریهایی که ممکن است با اختلال دو قطبی اشتباه شوند شامل موارد زیر هستند:
- اختلالات مصرف مواد
- اختلال شخصیت مرزی
- اختلالات سلوک
- اختلالات کنترل تکانه
- اختلالات رشدی
- اختلال کمبود توجه بیشفعالی
- برخی از اختلالات اضطرابی مانند اختلال استرس پس از سانحه
روانپریشی یا Psychosis (هذیان و توهم) نه تنها در اختلال دو قطبی بلکه در سایر بیماریها مانند اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو ((schizoaffective disorder نیز میتواند رخ دهد.
علاوهبر این، افراد مبتلا به اختلال دو قطبی اغلب دارای مشکلات روانپزشکی دیگری مانند اختلالات اضطرابی (شامل اختلال هراس، اختلال اضطراب فراگیر (GAD) و اختلال اضطراب اجتماعی)، اختلالات مصرف مواد یا اختلالات شخصیتی هستند که ممکن است تظاهرات بیماری را پیچیده کند.
برخی از بیماریهای غیر روانپزشکی مانند بیماری تیروئید، لوپوس، اچ آی وی، سیفلیس و سایر عفونتها نیز ممکن است علائم و نشانههایی مشابه اختلال دو قطبی داشته باشند. این مسئله میتواند چالشهای بیشتری را در تشخیص و تعیین درمان ایجاد کند.
تست اختلال دو قطبی
چندین تست مختلف برای تشخیص اختلال دو قطبی طراحی شده است، اما همه آنها دارای مشکلاتی هستند و نمیتوان به طور کامل به آنها اعتماد کرد. در حال حاضر تستهای زیادی وجود دارند که میتوانید به شکل آنلاین در آنها شرکت کنید.
دو معیار متداول که معمولا در حال حاضر برای تشخیص این بیماری استفاده میشوند، مصاحبه ساختاریافته بالینی برای DSM-IV (SCID) و جدول زمانی برای اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنی (SADS) هستند.
مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-IV (SCID)
مصاحبه بالینی ساختاریافته برای DSM-IV (SCID) یک ابزار مصاحبه تشخیصی نیمهساختاریافته پرکاربرد برای اختلالات روانپزشکی از جمله دو قطبی است. این تست معمولاً توسط یک پزشک یا محقق آموزشدیده انجام میشود و اختلالات روانی مختلف را بر اساس معیارهای ذکرشده در DSM-IV تشخیص میدهد.
SCID در ماژولهایی سازماندهی شده است که هرکدام یک دسته تشخیصی خاص را هدف قرار میدهند (بهعنوان مثال، اختلالات خلقی، اختلالات روانپریشی). پزشک یک سری سوالات استاندارد میپرسد تا اطلاعاتی در مورد علائم فرد، شدت آنها و طول مدت این علائم جمعآوری کند. ماهیت ساختاریافته مصاحبه، باعث هماهنگی ارزیابیهای مختلف میشود.
جدول زمانی برای اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنی (SADS)
جدول زمانی برای اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنی (SADS) یک مصاحبه روانپزشکی نیمهساختاریافته است که برای تشخیص اختلالات خلقی، افسردگی دو قطبی و اسکیزوفرنی طراحی شده است.
SADS نیمهساختاریافته است؛ به این معنی که شامل مجموعهای از سوالات استانداردشده است، اما به پزشک این امکان را میدهد تا علائم خاصی را با جزئیات بیشتر، بر اساس پاسخهای فرد بررسی کند.
این تست برای ارزیابیهای طولی طراحی شده است. این ویژگی به پزشکان اجازه میدهد تا روند بیماری را در طول زمان پیگیری کنند.
در SADS تاریخچه روانپزشکی فرد شامل شروع علائم، سابقه خانوادگی و تاثیر علائم بر عملکرد روزانه بررسی شده و سوالاتی در مورد شدت علائم و مدت آنها برای تشخیص دقیق پرسیده میشود.
درمان اختلال دو قطبی
درمان این مشکل به بسیاری از افراد کمک میکند، حتی بیمارانی که شدیدترین اشکال اختلال دو قطبی را دارند. روشهای مختلفی برای درمان وجود دارد که گاهی مجموعهای از آنها استفاده میشود. ما در اینجا درمانهای رایج را آوردهایم.
داروها
برخی داروها میتوانند به کنترل علائم اختلال دو قطبی کمک کنند. گاهی لازم است برخی از افراد چندین داروی مختلف را امتحان کنند تا بهترین دارو پیدا شود.
رایجترین انواع داروهایی که پزشکان تجویز میکنند شامل تثبیتکنندههای خلقوخو (mood stabilizers) و آنتیسایکوتیکهای آتیپیکال (atypical antipsychotics) است.
تثبیتکنندههای خلقوخو، از جمله داروهایی مانند لیتیوم یا والپروات میتوانند از اپیزودهای خلقی جلوگیری کرده و یا شدت آنها را کم کند. علاوهبر این، لیتیوم میتواند خطر خودکشی را کاهش دهد.
اگرچه افسردگی در اختلال دو قطبی اغلب با داروهای ضدافسردگی درمان میشود، اما لازم است علاوهبر داروی افسردگی، mood stabilizers نیز تجویز شود. دلیل آن هم این است که بدون تثبیتکننده خلقوجو، بیمار ممکن است وارد فاز شیدایی شده و یا به طور دائم و سریع بین دو فاز تغییر محل دهد.
داروهایی که خواب یا اضطراب را کنترل میکنند، گاهی اوقات بهعنوان بخشی از برنامه درمانی به همراه تثبیتکنندههای خلق تجویز میشوند.
رواندرمانی
رواندرمانی یا گفتاردرمانی یک جزء ضروری برنامه درمانی بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی است. این روش به کمک دارودرمانی آمده و جنبههای عاطفی، شناختی و بین فردی این بیماری را اصلاح میکند.
در اینجا برخی از انواع رایج رواندرمانی مورد استفاده برای اختلال دو قطبی را آوردهایم.
درمان شناختی رفتاری (CBT)
هدف CBT یا Cognitive-Behavioral Therapy شناسایی و تغییر الگوهای فکری و رفتارهای منفی است که به نوسانات خلقی کمک کرده و در عملکرد روزانه اختلال ایجاد میکند. این روش برای مدیریت علائم افسردگی و تا حدی شیدایی موثر است.
ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی (IPSRT)
Interpersonal and Social Rhythm Therapy یا IPSRT بر زندگی روزانه فرد تمرکز میکند و سعی دارد روابط بین فردی را تنظیم کند تا خلق و خوی فرد بهبود یابد. منظمکردن الگوهای خواب، زمان صرف غذا و فعالیتهای اجتماعی برای افزایش ثبات خلق و خو لازم است. شناخت و مدیریت تأثیر عوامل استرسزای بین فردی و کنترل آنها نیز بخش دیگری از IPSRT محسوب میشود.
IPSRT بهویژه در پیشگیری از اپیزودهای خلقی مفید است.
درمان خانواده محور (FFT)
Family-Focused Therapy یا FFT به معنای مشارکت اعضای خانواده در فرآیند درمان، افزایش درک آنها از اختلال دو قطبی و بهبود ارتباطات و حمایت آنها از فرد بیمار است. این روش بر حل مسئله، مهارتهای ارتباطی و ایجاد یک محیط حمایتی درخانواده تمرکز میکند. خانواده درمانی برای نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی مؤثر است.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)
این روش تمرینهای ذهن آگاهی را با استراتژیهای شناختی-رفتاری ادغام میکند تا به افراد کمک کند تا از افکار و احساسات خود آگاهتر شوند. این روش ممکن است در مدیریت استرس و جلوگیری از عود افسردگی مفید باشد.
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)
DBT که در اصل برای اختلال شخصیت مرزی طراحی شده است، شامل آموزش مهارتهایی در تنظیم هیجان، اثربخشی بین فردی، تحمل پریشانی و ذهنآگاهی است.
این روش https://doctor-yab.ir/ ممکن است برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی، بهویژه کسانی که در تنظیم هیجانی مشکلاتی دارند، مناسب باشد.
لازم است به این نکته توجه کنید که رواندرمانی زمانی که با مصرف دارویی ترکیب شود، موثرتر است.
درمان با الکتروشوک (ECT)
ECT یک درمان است که در آن یک جریان الکتریکی کوچک و کنترلشده را برای ایجاد یک تشنج کوتاه از مغز عبور میدهند. این درمان، در موارد شدید، زمانی که سایر درمانها مؤثر نبودهاند، استفاده میشود.
تغییرات سبک زندگی
تغییرات سبک زندگی نیز یکی از درمانهای اختلال دو قطبی محسوب میشود. این تغییرات شامل موارد زیر هستند:
- مدیریت خواب: حفظ یک برنامه منظم خواب بسیار لازم است، زیرا اختلال در الگوهای خواب میتواند باعث ایجاد اپیزودهای خلقی شود.
- کاهش استرس: تکنیکهایی مانند تمرکز حواس، مدیتیشن و تمرینات تمدد اعصاب میتوانند به مدیریت این بیماری کمک کنند.
- ورزش منظم: نشان داده شده است که فعالیت بدنی اثرات مثبتی بر خلق و خوی افراد دارد.
دارو برای بیماری دو قطبی چیست؟
داروهایی که معمولا برای اختلال دو قطبی تجویز می شوند عبارتند از:
- لیتیوم
- داروهای ضد تشنج
- داروهای ضدروانپریشی
لیتیوم
لیتیوم بیش از 70 سال پیش بهعنوان اولین تثبیتکننده خلقوخو ساخته شد و هنوز نیز بهعنوان اولین خط درمان بیماری دو قطبی محسوب میشود.
تحقیقات نشان داده است که لیتیوم میتواند به درمان یا پیشگیری از حالات زیر کمک کند:
- شیدایی
- هیپومانیا
- رفتار پرخاشگرانه یا خودآزاری
همچنین همانطور که گفتیم، این دارو میتواند احتمال خودکشی را کاهش دهد، اما سازمان غذا و دارو (FDA) آن را بهطور رسمی برای این منظور تایید نکرده است.
لیتیوم عنصری است که بهطور طبیعی در محیط و بدن ما یافت می شود و به روشهای زیر به کنترل اختلال دو قطبی کمک میکند:
- لیتیوم ممکن است به تعادل منیزیم در بدن کمک کند. منیزیم یک عنصر بسیار مهم در فرآیندهای عصبی است، زیرا به سیگنالهای الکتریکی کمک میکند تا از یک سلول مغز به سلول دیگر منتقل شوند. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی معمولا سطوح منیزیم آنها کم و زیاد میشود.
- لیتیوم با سدیم رقابت میکند. بهطور معمول، سدیم به گیرندههای سطح سلولی متصل میشود که سطح سروتونین و نورآدرنالین را تنظیم میکند. وقتی لیتیوم به جای سدیم به گیرندهها میرسد، آنها را غیرفعال میکند. این عملکرد بسیار خوب است؛ زیرا این گیرندهها در بیماری دو قطبی معمولا بیش از حد فعال هستند.
به گفته اتحادیه ملی بیماریهای روانی (NAMI)، کاهش علائم بیماری پس از شروع لیتیوم چندین هفته طول میکشد. علائم برخی از افراد فقط تا حدی کاهش مییابد، درحالیکه بسیاری از افراد اصلاً به لیتیوم پاسخ نمیدهند.
داروهای ضدتشنج
داروهای ضدتشنج در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی بهعنوان تثبیتکننده خلقوخو عمل میکنند. آنها در افرادی که بهسرعت بین دو حالت شیدایی و افسردگی جابهجا میشوند، تجویز میشوند و شیدایی را به تنهایی یا در کنار داروی دیگری درمان میکنند.
اولین بار زمانی که افراد مبتلا به صرع با خوردن داروهای ضدتشنج بهبود خلق و خوی خود را گزارش کردند، پزشکان به این فکر افتادند که از آن برای بیماریهای روانی دیگر مانند اختلال دو قطبی هم استفاده کنند. با این حال، محققان دقیقا نمیدانند داروهای ضدتشنج چگونه بیماری دو قطبی را درمان میکند. اما ممکن است این داروها سیگنالهای الکتریکی بیشفعال در مغز را کاهش دهند. این سیگنالها مسئول تشنج و عدم تعادل شیمیایی مغز هستند که با شیدایی مرتبط است.
برخی از داروهای ضد تشنج بهشرح زیر هستند:
- کاربامازپین: در درجه اول برای مانیا حاد.
- والپروئیک اسید (Depakene): در درجه اول برای مانیا حاد و بهعنوان درمان خط اول برای دورههای مختلط
- لاموتریژین (لامیکتال): در درجه اول برای افسردگی و جلوگیری از حملات بعدی
- گاباپنتین (نورونتین): ممکن است به افرادی که فقط تا حدی به سایر تثبیتکنندههای خلقوخو پاسخ میدهند کمک کند.
داروهای ضدروانپریشی
چندین مطالعه معتبر نشان دادهاند که داروهای ضدروانپریشی میتوانند در مدیریت شیدایی حاد، افسردگی یا هر دو موثر باشند. آنها همچنین برای کاهش سریع شیدایی خوب هستند و ممکن است بهعنوان درمان کوتاهمدت یا طولانیمدت استفاده شوند.
همچنین، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این داروها زمانی که با لیتیوم یا والپروات ترکیب میشوند بهتر و سریعتر عمل میکنند.
بهنظر میرسد داروهای ضدروانپریشی با تنظیم برخی از مواد شیمیایی مغز که باعث تغییر خلقوخو میشوند، مانند دوپامین، سروتونین، نورآدرنالین و استیل کولین عمل میکنند.
داروهای رایج ضدروانپریشی که معمولا تجویز میشوند، شامل موارد زیر هستند:
- آریپیپرازول (Abilify): برای مانیا حاد یا دورههای مختلط استفاده میشود.
- آسناپین (Saphris): برای شیدایی حاد یا دورههای مختلط استفاده میشود
- کاریپرازین (Vraylar): برای مانیا حاد، شیدایی مختلط و افسردگی
- لورازیدون (لاتودا): برای دورههای حاد افسردگی دو قطبی
- اولانزاپین (Zyprexa): برای مانیا حاد، جلوگیری از عود مانیا و افسردگی (به تنهایی یا با والپروات)، و افسردگی دو قطبی (به تنهایی یا با فلوکستین)
- کوتیاپین (Seroquel): برای مانیا حاد یا دورههای مختلط استفاده میشود.
- ریسپریدون (ریسپردال): برای مانیا حاد و پیشگیری از شیدایی (به تنهایی یا با لیتیوم یا والپروات)